آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

تبلیغات تبلیغات

چون عمل نیست...( آسیه سلطانی)

بسم رب الشهداء و الصدیقین  این روزها می نویسم اما نمی توانم منتشر کنم.  به جایی رسیده ام که اگرچه حرف زیادی برای گفتن دارم، اما نشرش، بی، فایده است. چراکه  آنچه در این دوران فراوان است، سخن و نوشته است ادامه مطلب
ادامه مطلب

...تر از دریا

بســــم الله النــــور  ز آن روز که آموختی ام شعر و ادب را آن روز که در چشم تو دیدم، آرامش دریا آن روز که پاکیّ و زلالیِ نگاهت  ادامه مطلب
ادامه مطلب

آرزو (تک بیتی آسیه سلطانی)

بسم الله الرحمن الرحیم  «حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد»  از خدا ادامه مطلب
ادامه مطلب

زنده ام کن

بســــــمک یا محیی و یا ممیت  خوش آمدی!با دست هایی تشنه و نگاهی خسته!  برای دست هایت، پاسخی جز زخم های دلم ندارم که مرهمی جز نوازشت ندارند. و برای نگاهتفقط اشک، آورده ام. بنشین روبه رویم و قطره قطره اش را ادامه مطلب
ادامه مطلب

سادگی و پیچش (یادداشت آسیه سلطانی در باب نوشتن)

بسم الله النور  از دیروز به توصیه ی بزرگواری شروع به مطالعه کتاب «تله شادمانی»   که نوشته «راس هریس» است نموده ام.  کتابی روانشناسانه اما متفاوت از کتاب های روانشناسی زردِ رایج در جامعه. بدلیل اینکه رشته تحصیلی کارشناسی ام فلسفه محض (بخوانیم فلسفه غرب) بوده و  ادامه مطلب
ادامه مطلب

روحیه (روایتی از یک جلسه شعر و دوستی که آنجا پیدا کردم)

وسط جلسه شعر بود که گفت:  «میاید بریم نماز بخونیم؟!» گفتم:  «کجا؟»  گفت:  همین بغل ساختمونِ حوزه هنری، یه مسجده.» گفتم:  «بریم». جلسه شعر، کلا دو ساعت بود.  چون مکان جلسه عوض شده و کمی پرت بود، همه مان برای پیدا  کردنِ اتاق ریاست که محل برگزاری اش بود،  گم شده بودیم. تا چند نفری جمع شویم، نیم ساعتی ادامه مطلب
ادامه مطلب

زلال تر از آینه (جستاری از آسیه سلطانی با موضوع شهید سید مرتضی آوینی)

بســـم رب الشـــــهداء و الصدیقــــــــین  بسم الله النور یادم نمی رود شب های جمعه  اواخر دهه  شصت و اوایل دهه  هفتاد  را؛ آن زمان سنم حدود ۸ و ۹ و نهایتا ۱٠ سال بود. یادم نیست کدام شبکه تلویزیون و چه ساعتی از شب جمعه بود که صدای حاج صادق آهنگران، در حال خواندنِ مثنوی شهادت، نگاه مان را جذب تلویزیون می کرد:  «سبکباران خرامیدند و رفتند؛  مرا بیچاره  ادامه مطلب
ادامه مطلب

نور ببار (تک بیتی آسیه سلطانی)

بسم الله النور  عریان شده عالم، به زمستان جهالت  ادامه مطلب
ادامه مطلب

حرکت کن تا زنده بمانی (یادداشت آسیه سلطانی درباره سرزمین مادری)

بسم الله النور  - به بهانه انتخاباتِ پیش رو  با مشغله هایی که داشتم، نتوانسته بودم سریال «سرزمین مادری» را با شروع پخشش از تلویزیون، ببینم. اما یکی دو مرتبه در حین پخش برخی از قسمت ها، به نظرم ادامه مطلب
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها